fatemeh99 fatemeh99 .

fatemeh99

چرا يك رابطه نا ايمن را ترك نميكنيم؟

من هميشه عشق، محبت و توجه خواستم اما نمي‌دانم چرا هميشه جذب انسان‌هاي سرد، بي‌توجه و بي‌ثبات مي‌شوم!؟ من كه اينها را نمي‌خواستم!

گرايش‌هاي مثبت ما معمولا آگاهانه هستند اما گرايش‌هاي منفي ما كه از كودكي و از اتفاقات و رفتار والدين مي‌آيند به دليل رنجي كه داشته‌اند در ذهن ما سركوب شده و در پستوي ذهن ما پنهان شده‌اند و ما از آنها بي‌خبريم اما به دنبال بازيابي و تكرار آنها در روابط خود هستيم!

به كودكي‌اتان فكر كنيد بيشتر چه خاطرات، تصورات و تداعي‌هاي منفي به ذهن شما مي‌آيد!؟ كدام يك از اين تصورات، خاطرات و تداعي‌هاي منفي را در رابطه عاطفي جستجو كرده‌ يا ناخواسته با آنها روبرو شده‌ايد؟

اگر در كودكي با موقعيت ويژه احساسي روبرو بوده‌ايد در بزرگسالي هم ناخودآگاه مي‌خواهيد اين موقعيت‌ها را تكرار كنيد يا در جستجوي آنها باشيد؛ زيرا به آن موقعيتها عادت و آشنايي بيشتري داريد!

مثلا اگر پدر و مادرتان فقط در ازاي مطيع بودن به شما محبت و توجه داشته‌اند شما نيز براي جلب عشق و توجه، خودتان را تحت كنترل ديگران قرار مي‌دهيد. اگر مورد سرزنش قرار گرفته‌ايد بيشتر جذب آدمهاي انتقادگر مي‌شويد! يا اگر روابط آشفته و بي‌ثباتي با والدين داشته‌ايد؛ طلاق گرفته‌اند يا آنها را از دست داده‌ايد به كسي كه رابطه امن‌ و پايداري با شما ندارد دل مي‌بنديد!

اما حتي ممكن است آدم با ثباتي در مسيرتان قرار بگيرد اما با بي‌اعتمادي و بدبيني، ترس و ترديد كاري كنيد تا طرفتان شما را ترك‌ كند و تله رهاشدگي شما تكرار شود! يا اينكه چون هميشه از والدين خود دچار خشم شده‌ايد اكنون هم فرد مقابلتان را طرد مي‌كنيد تا دچار خشم شويد!

در واقع شما از كودكي برنامه ريزي احساسي شده‌ايد تا عشق را برابر با كنترل بيشتر، تحقير، سرزنش و انتقاد بيشتر، احساس تهديد و طردشدگي بيشتر و... قرار دهيد! اين الگوي عشق‌ورزي مخرب را از رفتاري كه والدين با شما و با خودشان داشته‌اند آموخته‌ايد

اكنون لازم است آگاه به اين برنامه ريزي احساسي مخرب و گرايش‌هاي منفي ناخودآگاه خود در روابط باشيد و با شناخت و ارتباط عوامل تاثيرگذار در كودكي با روابطي كه اكنون داريد از تحت كنترل بودن توسط دنياي كودكي فاصله بگيريد. مشاوره خانواده چيست؟

آگاهي از اين عوامل باعث مي‌شود در انتخاب روابط جديد خود آگاهانه عمل كنيد يا رابطه‌اي كه در آن هستيد را به سلامت جلو ببريد. تعاريف مثبت و درست جديدي بايد جايگزين تعاريف عشق خود از كودكي كنيد.

منبع:دنياي روانشناسي 


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۰۴:۲۲ توسط:فاطمه موضوع:

تاثير ترس در روابط ما چيست؟

((روبرو شدن با ترسها باعث ميشه مسير خوداگاهي رو طي كني و شناختن خودت به بالاترين سطح برسه؛؛هروقت حس كردي جايي مضطرب شدي اون همون نقطه ضعف توئه كه لازمه باهاش روبرو بشي و وارد ترست بشي بعد ميفهمي اين تو بودي كه بزرگش كردي.))
 

يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود در روابط آسيب زا بمانيد ترس است! به اين فكر كنيد من واقعاً از چه مي‌ترسم؟! چقدر ترس من واقعي است؟ چقدر ممكن است آنچه مي‌ترسم اتفاق بيفتد؟! حتي اگر احتمال مي‌دهم كه بدترين اتفاق رخ مي‌دهد براي آن چه برنامه‌اي دارم؟!

اين سوالات باعث مي‌شوند با ترس خود روبرو شويد و آن را بپذيريد. اگر آن را انكار كنيد و بگوييد من از هيچي نمي‌ترسم ممكن است دست به كارهاي خطرناك بزنيد و از طرفي نيز اگر تسليم ترس خود شويد؛ هيچ كاري انجام نمي‌دهيد!

لازم است كه از ريشه‌هاي ترس و نگراني خود آگاه شويم تا محرك ما شوند نه مانع ما..! چقدر ترس من ناشي از عوامل واقعي بيروني و‌ چقدر ذهني و دروني است؟ ترس و ‌نگراني چه پيامي براي من دارند؟

ممكن است بگوييد من از طرد شدن و تنهايي مي‌ترسم! اما چرا !؟ ريشه‌هاي ترس خود را بشناسيد. آيا شما در كودكي والدين طردكننده و ناپايدار داشته‌ايد؟ آيا والدين شما از هم جدا شده‌اند؟ آيا بدون حضور يكي از والدين يا مرگ آنها بزرگ شده‌ايد؟ آيا تجربه‌هاي تلخي از رهاشدگي و بي‌محبتي داشته‌ايد؟‌

وقتي ريشه‌هاي ترس خود را بشناسيد؛ ديگر آن را انكار يا سركوب نمي‌كنيد و ترس شما خلع سلاح مي‌شود! جالب است وقتي شما ترس خود را نپذيرفته‌ و با ريشه‌هاي آن، آشنا نباشيد؛ اتفاقا كارهايي انجام مي‌دهيد كه مي‌ترسيد به سرتان بيايد!

مثلا نگران هستيد كه مبادا شما را نپذيرند و طرد كنند؛ پس با اين ترس كه اين اتفاقات رخ مي‌دهند يا اصلا وارد هيچ رابطه نمي‌شويد (اجتناب) و يا اينكه به ديگران مي‌چسبيد تا شما را رها نكنند! (تسليم) تله‌ رهاشدگي نيز ريشه در همين ترس از طردشدن دارد

از طرد شدن، مي‌ترسم؛ پس مي‌چسبم! اما آيا وابستگي، باعث مي‌شود من نترسم يا طرد نشوم؟! خير! هم نگراني و ترس از طرد شدن كه آن را نپذيرفته‌ايد هميشه با شماست و هم اينكه ممكن است با اين رفتارهاي غيرمتعادل، ديگران واقعا از رابطه با شما بيرون بروند يا شما را براي رابطه جدي‌تر نپذيرند و اينگونه شما از آنچه مي‌ترسيد به سرتان مي‌آيد! اما شما باز ناآگاهانه يا در اجتناب از هر رابطه هستيد يا از اين رابطه به رابطه ديگر مي‌رويد! براي مطالعه: مشاوره ازدواج تلفني شبانه روزي

عموم ترس‌هايي كه منشا ذهني و رواني دارند با مكانيزم پذيرش و شناخت، تحت كنترل خودآگاهي قرار مي‌گيرند و باعث مي‌شوند رفتارهاي سريع و تند هيجاني ما، عقلاني شوند

شما بايستي بعد از جدايي، مسير انكار تا پذيرش را طي كنيد. در اين مسير با احساسات بدي مثل ترس، غم، خشم، سوگ، تنهايي، دلتنگي، گناه و.. روبرو مي‌شويد! پس پيام احساسات خود را درك و رفتار خود را عقلاني‌تر كنيد. منبع: سايت مشاوره ازدواج


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۲:۰۰:۳۳ توسط:فاطمه موضوع:

چگونه با احساس تنهايي خود كنار بياييم؟

 افرادي كه در تله رهاشدگي گرفتار شده اند دائما نگران از دست دادن افراد مهم زندگي شان هستند، آنها اعتقاد دارند كه عزيزانشان به زودي خواهند مرد يا به خاطر يك نفر ديگر طرد مي شوند و در نهايت تنها مي شوند.

براي مثال پدرش كه از خانه خارج مي شود فكر مي كند كه آخرين باري است كه او را مي بيند.
همسرش كه به مسافرت مي رود دائما در اين فكر است يا خواهد مرد و يا به او خيانت خواهد كرد. اگر دوستي پاسخگوي تماسش نباشد فكر مي كند تاريخ انقضاي رابطه دوستيشان فرارسيده است.
اين افراد از مقاصد ديگران برداشت هاي اشتباه مي كنند و بر اساس آن واكنش هاي افراطي از خود نشان مي دهند.

 
وقتي تله رهاشدگي داريد بين صميميت طلبي و صميميت گريزي در نوسان هستيد! هم كشش زيادي براي رابطه عاطفي در خود احساس مي‌كنيد و هم چون از جدايي‌ها مي‌ترسيد از صميميت مي‌گريزيد! اين وابستگي‌هاي شديد اول رابطه و سپس سرد شدن‌هاي بعدي، ديگران را هم از شما دور مي‌كند!

چون هميشه در حال پيش‌بيني هستيد كه شما را ترك مي‌كنند؛ پس دل به روابط ناپايدار مي‌بنديد تا سناريوي رها شدگي تكرار شود! روابطي كه طرف مقابلتان در رابطه تاهل قرار دارد يا به شما هميشه خيانت مي‌كند و يا گاهي هست و گاهي نيست! اين روابط، مثل قطار شهر بازي ممكن است برايتان جذاب باشند اما بايد به زودي از آنها پياده شويد!

اتفاقا اين روابط، بيشتر باعث تكرار تله‌ رهاشدگي شما مي‌شوند؛ پس آنها را كنار بگذاريد حتي اگر برايتان جذاب هم باشند! اين روابط ناپايدار، چون آشنا با تله رها شدگي شما هستند براي شما جذاب‌تر هستند تا روابط پايدار؛ چون ذهن شما روابطي غير از اينها را واقعي يا حتي عاشقانه نمي‌داند!

البته هر جذابيتي نشانه وجود تله نيست؛ بلكه بايد آگاه باشيد در چه شرايطي ارتباط برقرار مي‌كنيد! مخصوصاً وقتي كه احساسات و يا هيجانات جنسي شما افراطي و خارج از كنترل شده‌اند! بهتر است ابتداي روابط عاطفي خود، با هزار دل، عاشق طرف مقابل نشويد و اجازه دهيد عشق در مسير شناخت بيشتر و واقعي‌تر در شما ريشه بدواند.مشاوره تلفني ازدواج رايگان

يك رابطه امن، پايدار و‌ متعادل از جهت هيجاني، بهتر نيست تا يك رابطه موقتي، بي‌ثبات و كاملاً هيجاني؟ دنبال روابط امن و پايدار باشيد و نسبت به جدايي‌هاي موقتي و معمولي آن، واكنش تند نشان ندهيد. اجازه دهيد ديگران شما را آزادانه انتخاب كنند و از روي اختيار با شما باشند‌ و روزي كه واقعاً خواستند ديگر كنار شما نباشند براي خود ارزش قائل شويد و آنها را با نتايج تصميمشان رها كنيد. منبع: دفتر مشاوره خانواده


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۱:۳۸:۰۲ توسط:فاطمه موضوع:

چرا نبايد احساسات خود را سركوب كنيم؟

((من زماني كه دچار مشكل شدم همين چند ماه اخير،با توجه به اينكه موضوع ناراحت كننده اي بود،و باعث شد اذيت بشم ولي در وهله‌ي اول پذيرفتم كه اين مسئله وجود داره،خشم و گريه و .... ولي پذيرش كمكم كرد كه مسيله رو ببينم و درك كنم و چيزي كه براي من اتفاق افتاد اين بود كه افكار قرباني بودنم و ديدم و به نوعي تونستم مثلث كارپمن و تو اون لحظه ي آزار دهنده شناسايي كنم و با افكارم يكي نشم و خودم و از اين بازي ذهني نجات بدم.. براي من اين دستاورد از رنجي كه كشيدم خيلي‌ ارزشمند بود و تجربه ي لمس پذيرش و تسليم.))
 

احساسات منفي مانند اضطراب، خشم، غم، افسردگي و... نشانه‌هاي هشدار هستند اما اگر شما با روشهاي مقابله‌اي مثل انكار، اجتناب و سركوب جلوي آنها را بگيريد و آنها را خاموش كنيد؛ ديگر به ريشه‌هاي اصلي آنها نمي‌رسيد!

بايد ابتدا احساسات خود را در زمان حال، مشاهده كنيد و بدون قضاوت بپذيريد تا دست شما را بگيرند و به ريشه‌هاي افكار، خاطرات، تجربيات و واقعيت‌هاي در پس خود برسانند.

وقتي واقعيت، مطابق خواسته و ميل ما نيست و مي‌خواهيم از احساسات منفي اجتناب كنيم؛ ما به دامان خيال، خرافات، اميد واهي و افكار مثبت غيرواقع‌بينانه پناه مي‌بريم تا شايد حقايق به شكل آنچه مي‌خواهيم در بيايد! به خودمان دروغ مي‌گوييم و با توجيه و فريبكاري ذهني، واقعيت را دور مي‌زنيم.مشاوره ازدواج

ممكن است به دامان اعتياد، مصرف الكل، مواد روانگردان، قرص، رابطه‌هاي متعدد، روابط جنسي بي‌بند و بار و... كشيده شويم تا باعث شود واقعيت‌ها و مسائل را نبينيم!

اما تغيير ما زماني شروع مي‌شود كه از انتظار اينكه حقايق زندگي تغيير كنند دست برداريم! اگر به هر بحراني، عميق نگاه كنيم؛ باعث رشد ما مي‌شود چون دفاع‌هاي ذهني ما را در هم مي‌شكند اما اگر آن را نپذيريم و رد كنيم؛ به رشد نمي‌رسيم و از سد آن عبور نمي‌كنيم!

اگر دست از انكار، اجتناب و‌ مقاومت برداريم؛ احساسات ما سخن مي‌گويند؛ توهمات كنار مي‌روند و ما با شخصيت حقيقي خودمان روبرو مي‌شويم. ممكن است بگوييد من پذيرفتم اما باز نتيجه‌اي جز افسردگي، اضطراب و خشم براي من نداشته است! پذيرش، نه تسليم..! پذيرش واقعي باعث تسلط شما بر احساسات مي‌شود.

البته قرار نيست در مسير تغيير، هيچ احساس بدي را تجربه نكنيم اما گاهي ما چنان در لايه‌هاي دفاعي ذهن فرو رفته‌ايم كه براي پذيرش هيجانات منفي، روبرو شدن با واقعيت و شكستن لايه‌هاي مقاومت ذهن، لازم است تحت روان درماني قرار بگيريم. منبع: مشاوره خانواده رايگان


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۱:۳۲:۵۴ توسط:فاطمه موضوع:

چرا ناهشيارانه رفتار ميكنيم؟

 ((اتفاقات بچگي من بسيار ناگوار بودن كه من دخالتي درش نداشتم و خواست الهي بوده اما بعضي وقتا خودم رو گناهكار مي دونم من هميشه سعي كردم كودكيم رو فراموش يا انكار كنم اما الان به شدت در جوانيم نمود پيدا كرده و اكثر تصميمات و تفكراتم رو تحت تاثير قرار داده و با اينكه با خودم كلنجار ميرم كه فكرها و دلهره ها و استرس هايي كه به سراغم مياد راجعبه مشكلاتي كه ممكنه در آينده پيش بياد غلط هست و بايد به جاي از الان غصه خوردن اگر موقعيتي پيش اومد اون موقع به فكر چاره باشم اما نميشه من مدام ترس دارم ترس از رها شدن ترس از خيانت ترس از تنها ماندن ترس از دست دادن عزيزان كوچكترين چيزها من و نگران و بهم ميريزه درسته تجربيات تلخم باعث اين افكارو ترس ها شده ولي من ديگه خسته ام من فقط از تمام زندگي آرامش روان ميخوام و واقعا دارم از پا درميام.))

 
يكي از پاسخ‌هاي مقابله‌اي پر تكرار در برابر فعال شدن تله‌ها، اجتناب يا فرار است كه باعث مي‌شود شما هوشيارانه يا ناهوشيارانه، از فعال شدن تله‌ها جلوگيري يا از موقعيت‌هاي فعال شدن تله‌ها فرار كنيد.

چرا؟ چون فعال شدن تله‌ها به شما هيجانات منفي شديد مي‌دهد پس شما با اجتناب مي‌خواهيد رنج را احساس نكنيد. شما در واقع از موقعيت فعال ساز تله خود فرار كنيد اما پاسخ منطقي و سازگارانه نيز به آن موقعيت نمي‌دهيد و تله شما تكرار مي‌شود..! اجتناب، به سه شكل انجام مي‌شود.

اجتناب شناختي: ارادي يا غيرارادي تلاش مي‌كنيد تا به رويدادي ناخوشايند فكر نكنيد و حتي ممكن است آن را فراموش كنيد اگر چه تجربه هيجاني آن رويداد در ناخودآگاه شما محفوظ مي‌ماند و با فراموشي، حذف نمي‌شود!

مثلا اگر تله نقص/ شرم داشته باشيد فقط روي شواهدي تمركز مي‌كنيد كه به شما احساس بي‌ارزشي مي‌دهند و موارد مخالف تله خود را ناديده مي‌گيريد. در واقع ذهن شما اطلاعات خلاف يا ناقض تله‌ها را در پردازش خود در نظر نمي‌گيرد!

اجتناب هيجاني يا عاطفي: شما بطور غيرارادي، تلاش مي‌كنيد تا هيجانات و احساسات منفي خود را سركوب كنيد و از آنها فرار كنيد تا رنج نكشيد! مثلا فردي كه در برابر آسيب‌هاي شديد همسرش، با بي‌تفاوتي صحبت مي‌كند اگر چه عميقاً ناراحت است!

اين نوع اجتناب، ممكن است بصورت رفتارهاي افراطي مثل مصرف مواد مخدر، الكل، پرخوري، بي‌قيدي جنسي و... ديده شود. اين روشها ممكن است موقتا رنج شما را تسكين دهند اما تله‌هاي شما را تقويت مي‌كنند.

اجتناب رفتاري: شما به گونه‌اي عمل مي‌كنيد كه از موقعيت‌ها و تجارب برانگيزاننده تله‌ها فرار كنيد! مثلا شخصي كه تله شكست دارد ممكن است از گرفتن مسئوليت شغلي بالاتر اجتناب كند يا فردي كه تله نقص و شرم دارد ممكن است از صحبت در جمع، اجتناب كند يا با كسي صميمي نشود!

افكار و احساسات منفي خود را بنويسيد و ببينيد زندگي و اعمال شما در جهت انكار و فرار يا حتي جنگ با آنهاست يا در جهت پذيرش آنهاست؟ خيلي اوقات حتي اين فرارها و انكارها خودآگاهانه نيست و آگاهي نسبت به آنها موجب بر ملاشدن و توقف آنها مي‌شود.دفتر مشاوره ازدواج

 
۲- واقعا نمي‌شود بدون درد و رنج تغيير كنيد! پس اجازه دهيد در مسير تغيير، رنج ضروري را احساس كنيد تا دچار رنج بيهوده نشويد! البته اگر هيجانات شما بسيار خارج از كنترل هستند؛ بهتر است از درمانگر كمك بگيريد.

اما نبايد تا هر رنجي احساس كرديد با روشهايي مثل اجتناب، جبران افراطي، مصرف مشروبات الكلي، مواد مخدر، داروهاي روانگردان و... رنج خود را كاهش دهيد يا سركوب كنيد.

ممكن است براي فرار از اين رنج، به روابط مختلف نيز پناه ببريد يا روابط جنسي متعدد را تجربه كنيد يا خودتان را غرق كارتان كنيد تا متوجه رنجتان نشويد. يا خود را فداي ديگران كنيد تا از كمبودهاي خود فرار كنيد.

اين روشهاي اجتنابي ممكن است رنج شما را موقتا كم كنند و شما را از اضطراب محافظت كنند اما شما از كودكي به تكرار آنها در تمام موقعيت‌ها عادت كرده‌ايد و باعث شده‌اند به شكل سازنده و موثر با تله‌ خود روبرو نشويد و تله شما همچنان تكرار پيدا كند! شفاي شما در پذيرش رنج‌ها و عبور از آنهاست.

رفتن به خاطرات كودكي باعث مي‌شود كه شما رنجي كه تا الان به روشهاي مختلف سركوب كرده‌ايد را به ذهن هوشيار بياوريد و آگاهانه با آن روبرو شويد. پس اين كار را بطور مداوم در طي تغيير تله‌ها انجام دهيد.

به اين توجه كنيد كه وقتي از احساسات خود فرار مي‌كنيد چه معايب و مزايايي براي شما دارد. مدتي رفتارهايي كه براي كاهش رنج انجام مي‌داديد و در بالا مثالهايي از آنها گفتم را انجام ندهيد و تغييرات احساسات خود را بررسي كنيد.

عادتهاي غلط قبلي كه براي كاستن هيجانات منفي انجام مي‌داديد را با عادتهاي درست جديد جايگزين كنيد. مثلاً ورزش كنيد؛ كارهاي گروهي انگيزه بخش انجام دهيد؛ هدف جديدي را پيگيري كنيد.

رنج هيجانات منفي كه كمتر شود افكار غلط خودشان را به شما نشان مي‌دهند و با واقعيت روبرو مي‌شويد! اما فعلاً هيجانات منفي اينقدر زياد هستند كه اجازه نمي‌دهند حتي درست فكر كنيد؛ چه برسد به اينكه متوجه افكار خطا شويد و آنها را تغيير دهيد!

 
۱- بعد از اينكه متوجه ريشه‌هاي تله خود شديد؛ ممكن است نسبت به مسببان آن كه معمولاً والدين، سرپرستان يا نزديكان شما هستند؛ دچار خشم و ناراحتي شويد و حتي آنها را نبخشيد!

اين احساسات، تا اندازه‌اي طبيعي هستند اما اگر باعث شوند كه شما مسئوليت تغييرتان را گردن ديگران بياندازيد يا دنبال مقصر بگرديد؛ ديگر نمي‌توانيد تله خود را تغيير دهيد!

به هر حال هر كه شروع كننده بوده است؛ اين شما بوده‌ايد كه در ادامه و تكرار تله‌ها نقش داشته‌ايد و اكنون مسئوليت تغيير داريد.

پس ما چرا به خاطرات كودكي مي‌رويم اگر خود در گذشته تقصيري نداشته‌ايم؟! ما به خاطرات كودكي مي‌رويم تا ريشه‌هاي پيدايش تله‌ها را بشناسيم و درك كنيم؛ نه اينكه دنبال مقصر بگرديم و او را سرزنش كنيم تا خود را از مسئوليت مبرا كنيم!

رفتن به گذشته و بازآفريني ذهني تله‌ها باعث مي‌شود دست از سركوب و انكار برداريد؛ ريشه مشكلات فعلي‌تان را بشناسيد و نيز فكر نكنيد تله‌ها ذاتي و چسبيده به شما هستند؛ بلكه آگاه شويد بر اساس اتفاقاتي در كودكي به شما القاء يا وصل شده‌اند!

در اين مسير، كسي از شما انتظار ندارد كه حتما پدر و مادر خود را كه ممكن است شما را شديداً مورد تنبيه، تحقير يا هر آسيبي قرار داده‌اند؛ حتما ببخشيد و خاطرات رنج آور را فراموش كنيد!

اما هر چه كه واقع بينانه‌‌تر، به گذشته مي‌نگريد و با درك و احساس همدلي به والدين خود نگاه مي‌كنيد؛ متوجه مي‌شويد آنها نيز اسير تله‌هاي خود بوده‌اند و بر اساس دانايي، توانايي و ظرفيت خود با شما رفتار كرده‌اند!

پس به طور طبيعي، ممكن است اين درك و آگاهي باعث شود والدين خود را ببخشيد و شايد هم ممكن است اين اتقاق نيفتد!

دنبال اين نباشيد يكباره و با چند تكنيك، مشكل تله‌ها را برداريد! آهسته و بتدريج با تغييرات كوچك شروع كنيد. هر بار كه قوي‌تر شويد و بتوانيد خودتان را با احساسات رنج‌آور بپذيريد و تحمل كنيد اما به دام تله‌ها نيفتيد؛ در طول زمان به تغييرات بزرگ خواهيد رسيد. منبع: مركز مشاوره ازدواج


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۱۱:۲۶:۲۹ توسط:فاطمه موضوع:

آيا ما بايد احساسات خود را مخفي كنيم؟

تحمل خود نا خوب‌مان را داشته باشيم! در ما ضعف، كاستي و نقص وجود دارد و لحظاتي هست كه در ما احساسات ترس، اضطراب، غم، خشم، ناراحتي، حسرت، حسادت، كينه‌ و... حضور دارد. اگر تحمل خود را با تمام اين ضعف‌ها و احساسات رنج‌آور، نداشته باشيم؛ يعني اصلا خود را نپذيرفته‌ايم!مشكل از اين احساسات نيست؛ مشكل از جايي شروع مي‌شود كه مي‌خواهيد جلوي تجربه اين احساسات بايستيد و نتيجه اين مي‌شود كه احساسات شما، شديدتر و‌ طولاني‌تر مي‌شوند!

مثلا مي‌گوييد فاجعه است كه چنين احساسي جنسي دارم! يا من نبايد از پدر و مادرم، دچار خشم شوم؛ بعد احساس گناه هم به شما دست مي‌دهد!

وقتي احساسات خود را با تفسيرها و قضاوت‌ها، همراه مي‌كنيد؛ وقتي آنها را دائمي و ماندگار، فرض مي‌كنيد و وقتي مي‌خواهيد از رنج آنها فرار كنيد؛ مشكلات هيجاني شما بيشتر و ادامه دار مي‌شود.

مثلا شما را در رابطه‌اي، ترك كرده‌اند؛ دچار يك شكست مالي شده‌ايد و يا از حرف كسي رنجيده‌ايد! طبيعي است كه ناراحت باشيد؛ گريه كنيد و يا دچار خشم و كينه شويد.

اما مشكل وقتي شروع مي‌شود كه بخواهيد سريعا اين رنج‌ها را كم يا حذف كنيد؛ پس با مكانيز‌مهاي ذهني، از واقعيت فرار مي‌كنيد؛ آن را انكار يا ناديده مي‌گيريد؛ با خوش خيالي، توهم مثبت، حواس پرتي، اجتناب و... يا مي‌خواهيد سريعا بر اساس احساسات خود، واكنش نشان دهيد.

مثلا شما هم ضربه مي‌زنيد؛ شما هم ناسزا مي‌گوييد و يا دست به رفتار خود تخريبي مي‌زنيد. پيش بيني مي‌كنيد كه من تحمل ناكامي ندارم يا من اگر ناراحت شدم فلان اتفاق مي‌افتد! با فكر هم به استقبال احساسات منفي مي‌رويد؛ هم خود را به سوي اتفاقات منفي مي‌بريد!

برخي اصلا احساسات خود را نمي‌شناسند؛ چون بسياري از احساسات طبيعي خود را بخاطر رنجشان يا قضاوت والدين، از كودكي سركوب كرده‌اند و يا حتي آنها را با افكارشان اشتباه گرفته‌اند! كافي است در زمان بروز احساسات، اندكي مكث كنيد و به فعل و انفعلات دروني خود توجه كنيد تا بيايند و بگذرند؛ به احساسات، افكار، حواس و بدنتان... مشاهده كنيد؛ نه قضاوت. تا شفاف‌تر، پيام احساسات خود را درك كنيد.

اينگونه اگر هم عملي انجام دهيد؛ چون احساسات شما متعادل‌تر شده‌اند و پيام آنها را درك كرده‌ايد؛ عمل شما بالغانه‌تر خواهد بود. پذيرش خويشتن با تمام آنچه هستيد، مبناي عزت نفس و احساس ارزشمندي است.

اين مطلب را حتما راببينيد:مشاوره خانواده


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۶:۱۲:۰۹ توسط:فاطمه موضوع:

عزت نفس چگونه شكل ميگيرد؟

گر با اصل وجود خودمان مشكل داشته باشيم و خود را نپذيريم؛ ديگر چه مهم است كه چه رفتاري داريم؟! زماني كه خود را پذيرفته باشيم با هر آنچه كه هستيم؛ مي‌توانيم رفتاري اگر بد است يا دوست نداريم را تغيير دهيم. پس حتماً نبايد كامل و بي‌نقص باشيم تا بتوانيم خود را دوست داشته باشيم!

محال است كسي خود را بد بداند و بعد، رفتار خوب داشته باشد يا كار خوب كند؛ مگر اينكه آن كار يا رفتار خوب را تنها براي اثبات خوب بودن خود به ديگران انجام دهد! اما چون خودش باوري به آن ندارد پس احساس رضايت باطني نيز از كاري كه انجام مي‌دهد نخواهد داشت! آدم‌هاي مهرطلب چنين هستند؛ از آنچه هستند و انجام مي‌دهند راضي و خشنود نيستند و ناراحت و طلبكار هستند.

اگر واقعاً نمي‌دانيد عزت نفس و احساس ارزشمندي چيست؛ مي‌توانيد با آگاهي، آموزش و تمرين، در مسير بهبود آن قرار بگيريد. اما معمولاً ما در برابر پرورش عزت نفس، ناآگاهانه، از خود، مقاومت نشان مي‌دهيم چون ضعف عزت نفس از كودكي در ما الگو و نهادينه شده و براي ما مزاياي كاذب دارد!

مثلاً اگر در مسير بهبود عزت نفس، بايستي از يك وابستگي ناسالم يا عادت مخرب دست برداريم؛ ممكن است نسبت به آن مقاومت كنيم! يا اگر بايستي اعتراف كنيم كه تاكنون، عقايد يا رفتارهاي ما غلط بوده‌اند يا تعريف نادرستي از هويت خود داشته‌ايم ممكن است در برابر پذيرش واقعيت، مقاومت كنيم!

زيربناي عزت‌نفس، پذيرش آنچه هست و هستيم مي‌باشد و اين مقاومت‌هاي ناآگاهانه و نپذيرفتن‌ها باعث مي‌شوند در برابر پرورش عزت نفس از خود اراده‌اي نشان ندهيم! پس بهتر است نسبت به اين مقاومت‌ها و معايبي كه براي ما دارند آگاهي كسب كنيم. جدولي از سود و زيان تنظيم كنيد در مورد اينكه اگر نسبت به خودم احساس بدي داشته باشم يا نداشته باشم چه مزايا و معايبي براي من دارد؟

مي‌توانيد تعدادي از اين مزايا و معايب را در كامنت‌ها بنويسيد شايد اصلا مزاياي شما كاذب يا كمال طلبانه باشند!

شخصيت مهر طلبي را بهتر بشناسيم😊😊😊فرد مهر طلب در ابتدا ظاهرا خيلي فرد مهربان، دوست داشتني، از خودگذشته و سازگاري به نظر مي‌رسد. شايد هر كسي دوست داشته باشد با چنين فردي در ارتباط باشد، اما متاسفانه ارتباط با يك فرد مهر طلب معايب خاص خودش را دارد. به تعبيري ارتباط با يك فرد مهر طلب، گير افتادن در يك باجگيري عاطفي است.
حال آنكه فرد مهر طلب احساس مي‌كند آدم صبور و مهرباني است كه بخاطر ديگران فداكاري مي‌كند و همين امر موجبات انتظارات غير واقع بينانه شخصيت مهر طلب را فراهم مي‌كند. شخصيت مهرطلب در صورتي كه بسيار شديد باشد ممكن است به اختلال شخصيتي تبديل شود.
نشانه‌هاي شخصيت مهر طلب
نشانه‌هاي افراد مهر طلب بسيار شبيه به نشانه‌هاي اختلال شخصيت وابسته است. با اين حال شدت نشانه‌ها به اندازه‌اي نيست كه بتوانيم جز يكي از اختلالات شخصيت طبقه بندي كنيم. 😊
🌹شخصيت مهر طلب به راحتي اظهار نظر نمي‌كند. همواره سعي مي‌كند با نظر ديگران موافق باشد. زيرا نگران از دست دادن حمايت و تاييد نشدن از سوي ديگران است.
🌹همواره با ابهام و شك و ترديد صحبت مي‌كند و در صورت تاييد نشدن از سوي ديگران به سرعت تغيير عقيده مي‌دهد.
🌹هميشه ناراضي و غمگين است و انتظار دارد ديگران او را درك كنند.
🌹فردي وابسته است و به هيچ عنوان استقلال فكري ندارد.
🌹مدام در حال معذرت خواهي است.
🌹قادر به ابراز وجود نيست و از حق خود دفاع نمي‌كند.
🌹نا اميد و پرتوقع است و افكار منفي زيادي در ذهن خود دارد. ( براي اطلاع از راه‌هاي رهايي از افكار منفي كليك كنيد.)
🌹هميشه اطاعت مي‌كند.
🌹اهل تظاهر و تعارف است.
🌹🌹🌹علل مهر طلبي چيست؟
مهر طلبي ريشه در كودكي فرد دارد و زير بناي آن، باورهايي است كه پدر و مادر شخصيت مهر طلب به طور غير عمدي و ناآگاهانه در او ايجاد كرده‌اند. در نتيجۀ تربيت نادرست پدر و مادر است كه امروز فرزندشان براي نفس كشيدن هم نيازمند توجه و تاييد ديگران است و از لذت بردن محروم است.

اين مطلب را حتما راببينيد:مشاوره خانواده


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۶:۰۷:۳۲ توسط:فاطمه موضوع:

چه باورهايي نسبت به نقاط ضعف خود داريد؟

شما انساني تك بُعدي نيستيد؛ مثلا انساني كه فقط در يك ويژگي، ضعيف يا قوي است يا انساني كه كل وجودش را يك ويژگي مثبت يا منفي فرا گرفته است؛ بلكه شما مجموعه‌اي از چندين بخش متنوع و پيچيده از قابليت‌ها، مهارتها، علائق، هيجانات، ويژگي‌ها، زيبايي‌ها و در نهايت تركيبي از نقاط قوت و ضعف هستيد و خودتان را بايد اينطور ببينيد.

شما ممكن است به يك خصوصيت خود، نمره كمتر يا بيشتر بدهيد (مثلا از ۱۰) اما اگر مجموع كلي ارزيابي خود را در نظر بگيريد؛ مي‌بينيد ديگران نيز نتايجي مشابه با شما در مجموع نقاط قوت و ضعف خواهند داشت. نه منصفانه است و نه حقيقت دارد كه شما بخاطر يك يا چند نقطه ضعف، كاملا بي‌عرضه و نالايق شويد يا خود را چنين بدانيد!

يك ويژگي شما بيان كننده كل وجود شما نيست؛ به همين خاطر نقاط ضعف خود را در قالب يك مجموعه بپذيريد. پذيرش نقاط ضعف شما به معني حفظ آنها نيست؛ بلكه تا چيزي را‌ نپذيريد؛ نمي‌توانيد آن را تغيير دهيد! بايد آگاه باشيد نقطه ضعف من كل من نيست و من را كه مجموعه‌اي پيچيده و بي‌شمار از صفات متفاوت هستم را تعريف نمي‌كند.

آگاه باشيد چه برداشتي از نقاط ضعف خود داشته و چه باورهايي نسبت به نقاط ضعف خود داريد؟ زيرا باورهاي شما باعث مي‌شوند ديدگاه منفي نسبت به نقاط ضعف خود داشته باشيد. باورهاي شما حقايق غيرقابل تغيير نيستند. اگر آنها را تغيير دهيد و به اين باور برسيد كه شما هم مثل بقيه انسانها نقص و خطا داريد و ممكن است اشتباه كنيد؛ حتي در كنار ضعف‌ها مي‌توانيد خشنود و مثبت زندگي كنيد و بهتر نيز مي‌توانيد ضعفهايتان را از ميان برداريد يا آنها را تبديل به فرصت كنيد.

اگر مي‌خواهيد در مسير عزت نفس قدم برداريد؛ مي‌بايستي منافع واقعي داشتن عزت نفس را بر مزاياي كاذب نداشتن آن ترجيح بدهيد! ممكن است ابتدا براي شما رنج‌آور باشد كه دست از وابستگي‌ها و الگوهاي غلط قبلي برداريد اما لازم است كه در اين مسير ثابت قدم باشيد و هزينه بدهيد.

عزت نفس ابتدا با ارزش بي‌قيد و شرط قائل شدن براي خود و پذيرش خويشتن شروع مي‌شود و با عشق به خود و ديگران و رشد و حركت در جهت مطلوب ادامه پيدا مي‌كند.

بسياري هستند كه اين مسير را برعكس يا غلط مي‌روند؛ مثلاً صبح تا شب با فعاليت در يك زمينه كاري يا افزايش مهارتي، مي‌خواهند عزت‌نفس خود را بهبود ببخشند! اين در حالي است كه ارزش انساني خود‌ را به ميزان كار يا نوع عملكرد خود گره زده‌اند! پس هر شكستي روي احساس ارزشمندي آنها تاثير مخرب خواهد گذاشت و ممكن است گرفتار كمال طلبي منفي هم شوند!

بنابراين بهبود عملكردتان را نبايد با بهبود عزت نفس‌تان اشتباه بگيريد. همچنين ممكن است ما در زمينه عملكرد يا مهارت‌ها نسبت به ديگران متفاوت باشيم اما بدون شك، همه از يك ارزش انساني ثابت و برابر برخورداريم. ما به چيزهايي كه خود بدست آورديم؛ نه چيزهاي ظاهري و خدادادي، مي‌توانيم افتخار كنيم اما شخصيت ما بر اساس آنها ارزش و اعتبار پيدا نمي‌كند.

اگر چه قابل انكار نيست كه ارزش اجتماعي ما ممكن است وابسته به موقعيت تحصيلي، شغلي، مالي و... باشد اما ارزش انساني ما ثابت و وابسته به چيزي نيست و نياز به اثبات نيز براي ديگران ندارد در غير اينصورت متغير است و تحت تهديد قرار دارد. فقط بايد ارزش انساني خود را بشناسيم و درك كنيم.

كساني كه با رفتارشان، خود را از ارزش‌هاي انساني دور مي‌كنند؛ كساني هستند كه آگاه به ارزش دروني خود نيستند يا آن را به عوامل متغير بيروني وابسته كرده‌اند. اگر خودت را ارزشمند نداني؛ مجبور هستي به چيزهايي بياويزي تا به تو ارزش بدهند. اما اين ارزش، كاذب و از دست رفتني است!

اين مطلب را حتما راببينيد:مشاوره خانواده


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۶:۰۱:۰۱ توسط:فاطمه موضوع:

 چطور ميشه احساس ارزشمندي داشت؟

اينكه در بيرون خود كار كنيد تا درون خود، احساس ارزشمندي كنيد؛ نتيجه نمي‌گيريد و هميشه ناراضي و ناراحت، خشمگين و طلبكار خواهيد بود! جاهاي خالي درونتان را نمي‌توانيد با عوامل بيروني پر كنيد! هر جا برويد و با هر كه باشيد خودتان را با هم با خود مي‌بريد؛ پس نمي‌توانيد از خود فرار كنيد و بايد با خود، به صلح برسيد تا به صلح بيرون برسيد.

همه ما نقاط ضعفي داريم اما بايد آنها را مانند يك عامل بيروني و جدا از خود، فرض كنيم و نبايستي آنها را به خود دروني‌مان نسبت بدهيم؛ در غير اين‌صورت، هم احساس بي‌ارزشي مي‌كنيم و هم اينكه چون آنها را به خودمان چسبانده‌ايم امكان جداسازي و كار بر روي آنها نداريم!‌ همچنين در اين صورت، اگر امكان رفع نقص‌هايمان نباشد؛ نمي‌توانيم آنها را بپذيريم!

همه ما ارزشمند هستيم و آنچه مورد نياز است تا در حد ظرفيت‌هاي متعالي خود رشد كنيم درون ما نهفته است و مي‌توانيم در خود شكوفا كنيم؛ اين به معني بي‌نيازي مطلق از ديگران و بيرون نيست؛ بلكه به معني خودكفايي است. مسئله اين نيست كه من ارزشمندم يا نيستم؛ مسئله اين است كه آيا من با همين وجودي كه دارم؛ احساس ارزشمندي مي‌كنم؟! زماني من احساس ارزشمندي مي‌كنم كه نسبت به ارزش دروني خود آگاهي و باور داشته باشم و آن را وابسته به عوامل متغير بيروني قرار ندهم.

اگر ارزش ما مساوي با عوامل بيروني مثل ظاهر، عملكرد، ماديات، شغل، ازدواج، دوستي، تاييد ديگران و... باشد؛ اين ارزش بسيار متغير است و‌ با هر اتقاقي بالا و پايين مي‌شود، با هر شكست، جدايي و مخالفتي افسرده مي‌شويم و احساس بد بودن مي‌كنيم و با هر موفقيت، تاييد يا هر رابطه عاطفي، احساس خوب بودن مي‌كنيم! اينگونه ارزش ما هر لحظه، در حال از دست رفتن است و احساس تهديد مي‌كنيم! پس هميشه در حال دفاع از آن يا حمله براي محافظت از آن هستيم!
آيا شما ارزشي ثابت و پايدار براي خود قائل هستيد؟

اين مطلب را حتما راببينيد:مشاوره خانواده


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۵:۵۲:۴۶ توسط:فاطمه موضوع:

چقدر از عمرمون رو به خاطر نظر ديگران بيهوده تلف كرديم؟


۱- كارهايي كه دوست داريد را انجام دهيد: به آنچه انجام مي‌دهيد توجه كنيد. آيا خودتان مي‌خواهيد آن را انجام دهيد يا مجبوريد؟ آيا اين كار شما را به مسيري كه مي‌خواهيد و دوست داريد برويد مي‌برد يا به مسيري كه بايد و مجبوريد برويد؟ آيا من به انجام اين كار اشتياق دارم و از انجام آن لذت مي‌برم يا رنج مي‌برم و برايم غيرقابل تحمل است؟

اگر كاري به شما احساس خوبي مي‌دهد چرا آن را انكار مي‌كنيد يا انجام نمي‌دهيد!؟ مي‌گوييد خيلي دوست دارم تنهايي در يك پارك قدم بزنم اما تا حالا چنين كاري انجام نداده‌ايد! براي خودتان وقت بگذاريد و كارهاي درستي كه به شما احساس خوبي مي‌دهند را انجام دهيد. آنها را بشنويد؛ جستجو كنيد و ببينيد.

۲- به آنچه انجام داده‌ايد اعتراف كنيد: اگر مي‌خواهيد تغيير كنيد بايد به آنچه تاكنون بوده‌ايد و انجام داده‌ايد؛ چه مجبور بوده‌ايد و چه اشتباه كرده‌ايد؛ پيش خودتان اعتراف كنيد.

بدون پذيرش اشتباهاتي كه در گذشته داشته‌ايد؛ نمي‌توانيد تصميم‌هاي جديد بگيريد و اشتباهات خودتان را اصلاح كنيد. اعتراف به آنچه بوده‌ايد؛ نشانه اين است كه حالا مي‌خواهيد متفاوت باشيد و نمي‌خواهيد افكار و عقايد غلط قبلي را تكرار كنيد.

۳- با درون خودتان ارتباط برقرار كنيد: مي‌گوييد موسيقي شاد دوست دارم اما روي اين باور پافشاري مي‌كنيد كه شما براي شنيدن موسيقي شاد پير شده‌ايد! دوست داريد با ديگران صميمي شويد اما روي اين اعتقاد هستيد كه شما سرد هستيد. خيلي دوست داريد بگوييد چه مي‌خواهيد اما خودتان را براي بيان آنچه دوست داريد شايسته نمي‌دانيد.

تا زماني كه باورها و احساسات من با آنچه مي‌خواهم و هستم منطبق نباشد؛ من با خودم در صلح و ارتباط نيستم. اين عدم ارتباط با خودمان باعث مي‌شود كه هميشه در اضطراب، افسردگي، بي‌قراري و اختلاف باشيم.

۴- وابسته به تاييد ديگران نباشيد: اگر كاري كه انجام مي‌دهيد به ديگران آسيبي نمي‌زند و كاري درست، خوب و دلخواه است؛ ديگر وقت ارزشمند خود را صرف اين نكنيد كه ديگران در مورد شما و كارتان چه نظري دارند! كارهايتان را تنها بخاطر نظر ديگران متوقف نكنيد؛ چون بعد از مدتي نام آنهايي كه بدون تاييدشان مي‌مرديد را حتي به ياد هم نمي‌آوريد!

هيچ موفقيت بزرگي بدون خارج شدن از منطقه امن شما بدست نمي‌آيد! شما را ناديده مي‌گيرند؛ مسخره مي‌كنند و مانع شما مي‌شوند اما اگر مقاومت كنيد و بر سر اصول خود باشيد؛ ديگران هم با شما همراه مي‌شوند. شما مسئول آنچه مي‌گوييد و انجام مي‌دهيد هستيد؛ نه رضايت مردم از آنچه مي‌گوييد و انجام مي‌دهيد‌.

اين مطلب را حتما راببينيد:مشاوره خانواده

 

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۳ بهمن ۱۳۹۹ساعت: ۰۵:۲۶:۰۱ توسط:فاطمه موضوع: